اعتراض شخص ثالث -2

ماده 418 قانون آیین دادرسی مدنی

در مورد ماده قبل، شخص ثالث حق دارد به هرگونه رأی صادره از دادگاه‌های عمومی و انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید و نسبت حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته‌اند می‌توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض می‌کنند.

نکته مهم در مورد ماده 418

اطلاق ماده 418 مبنی بر اینکه اعتراض شخص ثالث به هرگونه رأی صادره از آرای دادگاه‌های تجدیدنظر باعث شده که اختلاف نظری را در محاکم جزایی ایجاد بکنیم اصل شخصی بودن جرائم و مجازات‌ها ایجاب می‌کند که دادگاه کیفری آراء است، در خصوص اصحاب دعوا باشد و ورود خلل و صدمه به حقوق شخص ثالث را از دادگاه کیفری بگیرد.

نکته دوم م 418

امکان دارد که رأی از دادگاه کیفری صادر بشود و به حقوق شخصی ثالثی هم خلل وارد بشود و قابلیت اعتراض شخص ثالث را هم خواهد داشت.

نکته سوم م 418

مبنا این است که هیچ‌کس نمی‌تواند موضوع احقاق حق خودش را محل اضرار به حقوق شخص ثالثی که اصل تناظر در دادرسی برای او رعایت نگردیده قرار بدهد. پس اعتراض شخص ثالث هرگونه رأی صادره از محاکم قضایی، غیر قضایی و حتی داوری قابلیت اطلاق و اقدام را دارد.

نکته چهارم م 418

اینکه در ماده 418 صحبتی از مراجع غیر قضایی نکرده است اینکه اگر یک مرجع غیر قضایی، شبه قضایی بیاید راجع به یک موضوعی رأی صادر کند آیا این آراء قابلیت اعتراض ثالث در آن مراجع را دارند یا خیر؟ چون در ماده 418 و فقط به هرگونه رأی صادره از دادگاه‌های عمومی و انقلاب و تجدیدنظر و رأی داور نظر دارد در قانون مراجع شبه قضایی معمولاً آنهایی که قابلیت تشکیل در مراجع شبه قضایی را دارند در قواعد مربوط به آنها پیش‌بینی‌شده است. قانون درجایی که صدور رأی برخلاف شخص ثالث به جهت عدم رعایت ترتیبات سالم و سلاحت دادرسی نکرده باشد امکان ابطال دادرسی را به ما خواهد داد.

ماده 419 قانون آیین دادرسی مدنی

اعتراض شخص ثالث بر دو قسم است:

الف) اعتراض اصلی: عبارت است از اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد.

ب) اعتراض طاری (غیر اصلی): عبارت است از اعتراض یکی از طرفین دعوا به رأیی که سابقاً در یک دادگاه صادرشده و طرف دیگر برای اثبات ادعای خود، در اثنای دادرسی آن را ابراز نموده است.

نکته در مورد ماده 419

اگر کسی از یک رأی بر اثبات ادعای خویش در حین یک دادرسی استفاده بکند و رأی را ابراز کند طرف مقابل این حق را خواهد داشت که نسبت به این رأی اعتراض ثالث طاری بکند.

ماده 420

اعتراض ثالث اصلی به طرفیت محکومٌ‌لَه و محکومٌ‌علیه در دادگاه صادرکننده رأی قطعی اقامه خواهد شد اگر رأی قطعی در دادگاه بدوی صادرشده باشد دادگاه بدوی و اگر در دادگاه تجدیدنظر صادرشده باشد دادگاه تجدیدنظر مکلف است به این¬که بعد از وصول دادخواست اعتراض ثالث مثل رسیدگی در مرحله نخستین طرفین دعوا را دعوت بکند حتی رسیدگی به رأی اگر اختصاری است مکلف به تبعیت از قواعد رسیدگی از دادگاه نخستین است.

نکته ماده 420

استثنایی در اینجا در رسیدگی داریم چون در قانون به ماهیت هیچ دعوایی در مرجع بالاتر امکان رسیدگی و اتخاذ تصمیم در آن وجود ندارد مگر این¬که مرجع تالی ابتدائاً نسبت به آن موضوع اتخاذ تصمیم کرده باشد و راجع به آن موضوع اعلام نظرکرده باشد. در اعتراض ثالث این استثناء وجود دارد که اگرچه راجع به یک موضوعی در مرحله بدوی اتخاذ تصمیم شده باشد و بعد به مرحله تجدیدنظر رفته باشد. وقتی اعتراض ثالث به مرحله تجدیدنظر و اصل می‌شود دادگاه تجدیدنظر قواعد رسیدگی به دادگاه نخستین را رعایت کرده و رسیدگی را انجام می¬دهد و مبادرت به صدور رأی قطعی خواهد کرد.


ماده 421

اعتراض طاری در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست به عمل خواهد آمد ولی اگر درجه دادگاه پایین‌تر از دادگاهی باشد که رأی معترضٌ‌عنه را صادر کرده معترض دادخواست خود را به دادگاهی که رأی را صادر کرده است تقدیم می‌نماید و موافق اصول در آن دادگاه رسیدگی خواهد شد.

نکته ماده 421

اعتراض طاری نیاز به دادخواست ندارد این امکان فراهم است که معترض ثالث طاری اعلام کند من به این رأی معترض هستم دادگاهی که در حال رسیدگی به دعوا است به اعتراض ثالث طاری رسیدگی خواهد کرد. اگر درجه دادگاه پایین‌تر از دادگاهی باشد که رأی معترضٌ‌عنه را صادر کرده معترض باید درخواستش را به دادگاهی که رأی را صادر کرده است تقدیم کند تا موافق قوانین در آن دادگاه رسیدگی شود اگر در مرحله بدوی رأی قطعی از دادگاه تجدیدنظر منافی شخص ثالثی ارائه شود دادخواست اعتراض ثالث طاری باید به همان دادگاه تجدیدنظر داده شود و دادگاه تجدیدنظر به موضوع رسیدگی خواهد کرد و مطابق قوانین نسبت به موضوع اتخاذ تصمیم می‌کند.


ارسال نظر

فاطمه نقدعلی زاده، وکیل پایه یک دادگستری
16 آبان 1401