info@pav.legal
۰۲۱-۲۸۱۱۱۰۱۲
قاضی ۳۰ ساله در کرمان چگونه توانست نمونه کشوری شود؟
قاضی ۳۰ ساله در کرمان چگونه توانست نمونه کشوری شود؟

 قاضی نمونه کشوری که در کرمان فعالیت دارد از چرایی دلایل موفقیتش و تجربیات تلخ و شیرین دوران قضاوت می‌گوید و تاکید دارد که اندیشه و احساس مسئولیت از جمله کلیدهای موفقیت در منصب خطیر قضاست.

نگاشته های آغازین این مصاحبه با صادق مرتاضی فیل‌آبادی، قاضی نمونه کشوری از استان کرمان نشان دهنده خیلی چیزهاست؛ چیزهایی که شاید در شعار بارها و بارها شنیده ایم اما وقتی در حوزه عمل به مصداق تبدیل می شوند چنین خودشان را ظهور و بروز می دهند؛ عشق به خدمت و شیفته کار برای خلق خدا بودن و گام برداشتن برای پیاده سازی عدالت.

اگرچه در کلامش مشخص است که حساسیت و سختی کارش را بخوبی درک می کند اما از فعالیت در منصب قضاوت نیز بسیار راضی و معتقد است که انجام وظیفه خطیر قضایی بدون داشتن علاقه، کاری نشدنی است و فرجام خوبی نیز ندارد؛ در عین حال تاکید می کند که اندیشه همراه با احساس مسئولیت در این مسیر لازم و کلید موفقیت است.

این قاضی جوان در مصاحبه پیش رو ضمن بیان چند خاطره شخصی و نیز توصیه، در حوزه کلان نیز برای کاهش جرایم راهکارهایی دارد از کاهش فقر، آگاهی بخشی به جامعه و توانمندسازی آنان گرفته تا توجه ویژه به فضای مجازی بدون مداخله در حقوق بنیادین و آزادی های اجتماعی شهروندان در این توانمندسازی و البته پس از تقویت فرهنگ سازی، در حوزه مجازات های بازدارنده نیز تاکید دارد که رویکرد کاهش مجازات بیشتر برای جرایم خُرد بیشتر موثر است نه جرایمی که با جان و مال مردم ارتباط دارد، تا چه بسا عده ای از این رهگذر شغل اصلی خود را بر ارتکاب جرم متمرکز نکنند.

او می افزاید: کار قضایی هر روزش پُر از خاطرات شیرین و البته تلخ و قصه های پرغُصه ای است که با همه شیرینی و تلخی ای که دارند، می گذرند.

مرتاضی فیل آبادی از قضات برجسته و اخلاق مدار کرمان که به عنوان رئیس شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ دادگستری شهرستان کرمان توانسته عنوان قاضی نمونه کشوری در سال ۹۹ را به خود اختصاص دهد و در این زمینه با اهدای لوح تقدیر و هدیه ای از سوی ریاست قوه قضاییه از وی تقدیر شد. این لوح در استان نیز از سوی رئیس کل دادگستری استان کرمان به قاضی نمونه کشوری اهدا شد که به بهانه  کسب این عنوان، مصاحبه ای با وی انجام شده و مشروح آن را در ذیل می خوانید:

در معرفی خود می گوید: سال ۱۳۷۰ در روستای فیل آباد از توابع شهرستان فارسان استان چهارمحال و بختیاری متولد شدم؛ مقطع کارشناسی حقوق را در دوره روزانه دانشگاه دولتی شهرکرد  و مقطع کارشناسی ارشد را با گرایش حقوق جزا و جرم شناسی در دانشگاه آزاد واحد بندرعباس گذراندم و کارآموزی قضایی را  در مرکز آموزش کارآموزان قضایی منطقه اصفهان شروع کردم.

وی ادامه داد: اولین سمت قضایی ام دادیار دادسرای قلعه گنج در جنوب استان کرمان بود و ۲ سال بعد به عنوان بازپرس به دادسرای دیگر شهرستان کرمان در شهرستان عنبرآباد منتقل شدم و دوره خدمت حدود ۳ ساله ام در این شهرستان آغاز شد؛ سرانجام خرداد ۱۴۰۰ به عنوان رئیس شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ به دادگستری شهرستان کرمان منتقل شدم و در حال انجام وظیفه هستم.

** آیا از شغل خود راضی هستید؟

 صد درصد راضی هستم، انجام وظیفه خطیر قضایی بدون داشتن علاقه کاری بسیار سخت، نشدنی است و فرجام خوبی ندارد؛ چه این که اگر علاقه نبود با فاصله ای نزدیک به ۱۳۰۰ کیلومتر دور از زادگاه شروع به کار نمی کردم. در هر حال نداشتن علاقه به کار تعهد قاضی و وظیفه شناسی او را تحت تاثیر قرار می دهد؛ چه بسا صلاحیت قاضی نیز مورد تردید قرار گیرد.

** معیار شما در اجرای عدالت چیست؟

همواره سعی کرده ام در چارچوب قانون و بدون درنظرگرفتن موقعیت و جایگاه اجتماعی افراد و با رعایت اصل تساوی افراد و استماع صحبت های دو طرف، به دور از هرگونه تبعیض با نگرش موشکافانه در محتویات پرونده و اوضاع و احوال حاکم بر آن در مورد قضیه طرح شده تصمیم گیری کنم. همواره این دغدغه در گوشه ذهنم هست که طوری رفتار کنم تا شائبه جانبداری در کار قضایی ام برای کسی پیش نیاید و حق به حق دار برسد.

** ویژگی های قاضی خوب و موفق از نظر شما چیست؟

الحمدالله تمامی قضات که در سراسر کشورمان در حال انجام این منصب شریف هستند انسان های خوب و لایقی هستند اما از نقطه نظر این جانب قاضی خوب و موفق کسی هست که همواره در کار قضایی خداوند را حاضر و ناظر بر کار خویش بداند و همیشه به او توکل کند؛ در انجام وظایف قضایی، با آگاهی کافی از مسائل اجتماعی و  با روحیه ای آراسته به صبر فوق العاده و گشاده رویی متعارف به دور از هرگونه تاثیرپذیری با حفظ استقلال قضایی به صورت شجاعانه تصمیم گیری کند.

قاضی باید به‌روز باشد، در افزایش دانش حقوقی و سواد قضایی خود تلاش و برای پرسش های کاری خود از کتب و مقالات حقوقی و مشورت با همکاران فرهیخته و مجرب استفاده کند. پرهیز از انجام هرگونه رفتاری که باعث کسر شان قضایی می شود از ویژگی های قضات موفق است؛ همچنین صلابت در رفتار و گفتار برای قاضی با رعایت اصل احترام برای همگان بسیار مهم و جای توجه دارد.

کار قضایی عرصه تعارف و مماشات نیست؛ هرگونه تسامح، کم رویی و رفتارهایی از این دست که اقتدار قاضی را دستخوش تغییر قرار دهد، سمّ و موجب خُسران است؛ همچنین در کار قضایی نباید انتظار شنیدن تعریف و تمجید از سوی اصحاب پرونده و در کل مردم را داشت، چراکه باعث می شود قاضی به رفتارهای عوام گرایانه گرایش پیدا کند و در این مسیر، تنها رضای خدا و اجرای عدالت بایستی مدّنظر قرار گیرد.

داشتن استراتژی، نظم و ترتیب در همه شئون زندگی قاضی باید مشهود باشد و در رسیدگی های قضایی، استاندارهای علمی و عملی مورد توجه جدی قرار گیرد.

** چه راهکاری برای کاهش جرایم دارید؟

راهکارهای مختلفی برای کاهش جرایم وجود دارد که از آن جمله می توان به رفع فقر، توجه به مسائل فرهنگی، توجه ویژه به فضای مجازی و توانمند سازی فرهنگی و قانونی اجتماع اشاره کرد. مشکلات اقتصادی بویژه عامل فقر و بیکاری نقش عمده ای در سوق دادن جمعیت فعال و بویژه جوانان به سمت بزهکاری بازی می کند.

توجه ویژه به مسائل فرهنگی و اقدام در تربیت کودکان و نوجوانان با برنامه های مدون و مستمر بسیار اهمیت دارد؛ توجه ویژه به فضای مجازی بدون مداخله در حقوق بنیادین و آزادی های اجتماعی شهروندان، اقدام در توانمندسازی فرهنگی و قانونی اجتماع توسط دستگاه های مسئول اعم از آموزش و پرورش، وزارت ارشاد، حوزه های علمیه، سازمان تبلیغات و غیره و توجه ویژه و در سطح کلان به پیشگیری از جرم توسط قوای سه گانه و محدود نبون به قوه قضاییه از دیگر راهکارهای کاهش جرایم به شمار می رود.

آموزش قوانین و قانون پذیر کردن افراد نیز بسیار مهم است؛ متاسفانه جمعیت بسیار زیادی از مردم به حداقل های حقوق اجتماعی خود آگاهی ندارند و می طلبد که بر مبنای آموزش های قانونی و حقوقی این خلاء ها را برطرف کرد.

مبارزه با مجرمان یقه سفید و دانه درشت ها نیز ضامن کاهش نرخ جرم و زمینه ساز افزایش اعتماد مردم است؛ وضع قوانین سختگیرانه در جرایم علیه اموال و آسایش عمومی مانند انواع سرقت ها، کلاهبرداری و جرایم در حکم آن و خیانت در امانت، آدم ربایی و عدم برخورداری از هرگونه نهاد تخفیفی نیز در کاهش جرائم موثر است زیرا متاسفانه در سال های اخیر رویکرد تقنینی قانونگذار به سمت کاهش مجازات نسبت به جرایم متمرکز شده است که این امر هر چند درمورد جرایم خُرد اثربخش است، لیکن در جرایمی که با جان و مال مردم ارتباط دارد قطعاً باعث تولید جرم بیشتر می شود؛ چه بسا عده ای از این رهگذر شغل اصلی خود را بر ارتکاب جرم متمرکز کنند؛ از این رو رواست که در برخی از قانون گذاری ها تجدیدنظر صورت گیرد.

** شیرین ترین و تلخ ترین خاطره دوران فعالیت شما کدام است؟

هرروز کار قضایی پُر است از خاطرات شیرین و البته همزمان، قصه های پرغُصه ای که با همه شیرینی و تلخی ای که دارند، می گذرند. یکی از پرونده هایی که به طور عینی این دو حس به من داد را خدمتتان عرض می کنم:

زمانی که بازپرس بودم پرونده ای با موضوع ناپدید شدن جوانی ۳۰ ساله که ۱۰ روز بود به خانه مراجعه نداشته، ارجاع شد. در کارآموزی آموخته بودم که پرونده های فقدانی را باید با حساسیت قلم بزنم، تجربه کار قضایی نیز نشان می داد در بسیاری از موارد این گونه موضوع ها به قتل و آدم ربایی ختم می شوند. پدرِ قربانی در شعبه حاضر شد و شکایت او را اخذ کردم، صحبت های او را دقیق شنیدم صحبت های کلی و بدون سرنخ بیان می کرد، از قرار قبل از اقدام به طرح شکایت به رَمّال و دعانویسان نیز متوسل شده بود که می گفت: رَمّال گفته است تا سه روز دیگر بر می گردد و خوش بین هستم که برگردد! انسان ساده و بی آلایشی به نظر می رسید و فقط گفته رَمّال را تکرار می کرد. خلاصه کمی به او امید دادم و یکی از ضابطان باتجربه پلیس آگاهی را احضار کردم و در مورد شخص ناپدید شده و وضعیت اجتماعی او پرسیدم. مشخص شد پیشینه کیفری داشته است، فرضیه اولیه بر آدم ربایی بابت بدهی ناشی از معامله مواد مخدر قرار گرفت، پس از ۲۴ ساعت جویای نتیجه شدم، مطلبی یافت نشده بود. دوباره پدرِ قربانی احضار شد و از او خواستم بیان کند آخرین دیداری که با فرزند خود داشته چه زمانی بود؟! جواب داد: با بچه ام در خانه نشسته بودیم و هوا گرگ و میش بود؛ صدای درِ حیاط آمد و رفت در را باز کند و دیگر برنگشت، پس از مدتی جلو در رفتم ببینم کجا رفته است، مقداری خون مشاهده کردم ولی بی خیال از کنار آن گذشتم. با توجه به این صحبت تحقیقات با جدیت بیشتری پیگیری شد، تحقیقات پلیس نشان می داد برادر فرد ناپدید شده سه سال قبل، پیرزنی را به قتل رسانده و خودش نیز در زندان خودکشی کرده بود؛ فرضیه دوم بر مبنای این که ممکن است افرادی از بستگان آن پیرزن، فرد ناپدیدشده را کتک کاری و آدم ربایی کرده باشند نیز شکل گرفت، دستور دادم دوربین های مُشرِف به منزل قربانی بررسی شود، از شانس خوب، دوربین مداربسته مغازه ای که در آن محله بود نشان می داد در ساعاتی که پدر فرد ناپدیدشده اعلام کرده بود خودرو پرایدی به داخل کوچه رفته و بعد از ۵ دقیقه برگشته بود، از آنجاکه پلاک خودرو در فیلم قابل خواندن نبود به واسطه کوچک بودن شهر، فیلم توسط ماموران برای عده ای نمایش داده شد و راننده خودرو شناسایی شد. دستور دستگیری راننده صادر شد در ابتدا منکر مراجعه به داخل کوچه شد، خودرو او مورد بازرسی قرار گرفت و با توجه به این که کف صندوق عقب خیس بود شک بیشتری برانگیخته می شد و عرق بر پیشانی اش نقش بست، در حین صحبت با او دستم را روی قلبش گذاشتم، ضربان غیرعادی ای داشت و زبانش خشک شده بود؛ به این نتیحه رسیدم هرچه شده باشد زیرِ سر همین فرد است؛ پس از تفهیم اتهام و صدور قرار تامین کیفری دستور به اعزام متهم به بازداشتگاه دادم. طولی نکشید که افسران پلیس تماس گرفتند و گفتند متهم به ارتکاب قتل اعتراف کرده است و می گوید مقتول را درون چاه فاضلاب منزلش انداخته است. ساعت حدود ۲۰ شب بود سریعاً دستور اعزام متهم به شعبه را صادر کردم، قاتل فکر می کرد همان لحظه قصد اعدام او را داریم و حسابی خواهان بود که همان لحظه اعدام شود و مرتب التماس می کرد که امشب مرا خلاص کنید؛ به او گفتم: نگران نباش هر کاری موقعی دارد و شروع به تحقیق از او در مورد نحوه قتل کردم، گفت: من و مقتول از پیرزنی در روستاهای اطراف گوسفندی سرقت کرده بودیم و آن را مقتول فروخته بود و صدهزار تومان کمتر به من داد و قرار شد بعد از ۱۰ روز صدهزار تومان مرا پس بدهد. چندین بار طلبم را خواسته بودم ولی اعتنایی نمی کرد و وعده می داد تا اینکه آن شب تصمیم گرفتم به درِ منزل شان بروم برای گرفتن طلبم، وقتی به آنجا رفتم کمی صحبت کردیم و بحث مان بالا گرفت و با چاقویی که در ماشینم داشتم پنج شش ضربه به سینه و شکم وی زدم تا از پا درآمد و او را درون صندوق عقب انداختم و به جست و جوی چاه آبی در اراضی کشاورزی بودم که در آن بیندازم، هرچه گشتم چاهی پیدا نکردم تا اینکه به فکرم رسید جنازه اش را به خانه خودم ببرم و در چاه فاضلاب بیندازم. به خانه آمدم و به درون چاه انداختمش و صندوق عقب را شستم و سپس پونه از اطراف خانه ام چیدم و به درون چاه ریختم تا مبادا بوی جسد بلند شود و در آخر باخاک نیمی از چاه را پُر کردم. خلاصه با کلی زحمت و حفر خندق و استمداد از نیروهای مردمی جسد کشف شد و دلِ هر بیننده ای را به درد می آورد.

تلخی این داستان از این جهت بود که یک انحراف و تضییع حق پیرزنی بینوا که با تنگدستی و تحمل هزار زحمت گوسفندش توسط سارقان مورد دستبرد قرار می گیرد و این موضوع به قیمت تمام شدن جان یک جوان در مرگی مظلومانه و جوانی دیگر که منتظر اجرای قصاص بود خاطرِ انسان را آزرده می سازد و شیرینی موضوع کشف واقعیت و اجرای عدالت بود.

ارسال نظر

روابط عمومی
16 مرداد 1400