با توجه به افزایش روزافزون خسارات ناشی از وسایل نقلیه، مقرراتگذاری مناسب در این حوزه که منطبق با مقتضات جامعه بوده و به نحو مطلوب هدف مسئولیت مدنی در بازدارندگی از ایجاد حادثه و جبران خسارت را محقق سازد و منجر به کاهش هزینهها و افزایش رفاه اجتماعی گردد بیش از پیش احساس میشود.
همه معتقد به تلاش برای کاهش هزینههای تصادفات جادهای هستند اما این تلاش زمانی موثر و کارامد خواهد بود که ابتدا خود هزینه های مزبور و عناصر آنها به درستی شناخته و تعیین قواعد در فضای روشن صورت گیرد. تحلیل هزینه های حوادث رانندگی به دلیل دخیل بودن بسیاری از عوامل دارای پیچیدگی ها و ظرافت های خاص خود بوده و دارای ابعاد گوناگون میباشد. این هزینه ها به طور عمده شامل هزینه های جانی (جرح،فوت،معلولیت های دائم و هزینه های درمان)، هزینه های مالی و تجهیزات وسایل نقلیه تخریب شده، هزینه های غم و اندوه قربانیان از دسترفته و هزینه های سیستم اداری و قضایی می باشد.قانونگذاران با تاسیس نهادهای مختلفی مانند بیمه، پیش بینی مسئولیت کیفری و مقرراتگذاری درصدد کاهش میزان خسارات و جبران کامل آن میباشند.لزوم جبران خسارت زیان دیدگان این حوادث از یک طرف و عدم توانایی مالی مسئولان در جبران خسارت از طرف دیگر موجب گردید راهکار اجباری شدن بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه توسط اغلب کشورها پیشبینی و پذیرفته شود.
از آنجاکه اغلب تصادفات در نتیجه عمل مشترک واردکننده زیان و زیاندیده اتفاق میافتد، قوانین کارا باید برای هر دو طرف انگیزههایی به وجود آورد تا میزان احتیاط بهینه گردد. تحلیل اقتصادی حقوق میتواند در بهبود قوانین و مقررات موثر واقع شده و راهکارهای مناسب را ارائه دهد.تحلیل اقتصادی حقوق رویکردی نوین در علم حقوق است که مهمترین هدف آن تنظیم قواعد نظام حقوقی در جهت نیل به کارایی اقتصادی است.اگرچه مباحث تحلیل اقتصادی در حوزههای مختلف حقوق یافت میشود ولی اعمال آن در هیچ حوزهای پرثمرتر و تاثیرگذارتر از حقوق مسئولیت مدنی نیست.جورج پریست معتقد است : «در آینده هیچ حقوقدان، قاضی یا دانشمندی نخواهد بود که بتواند معتقد باشد که میتوان حقوق مسئولیت مدنی جدید را بدون جدی گرفتن تاثیرات و نتایج تحلیل اقتصادی به طور کافی درک نمود.»
این ارزیابی پریست موید این نکته است که بدون آشنایی با مقدمات حقوق و اقتصاد نمیتوان درک عمیقی از حقوق مسئولیت مدنی مدرن یا نظریه مسئولیت مدنی به دست آورد. در حقیقت فهم تحلیل اقتصادی جدید مستلزم درک تاثیری است که حقوق مسئولیت مدنی بر گسترش آن داشته است.نظام مسئولیت مدنی در تحلیل اقتصادی حقوق بر این اصل استوار است که مجموعه هزینه های احتیاط و حادثه کاهش یافته و از این طریق منجر به افزایش ثروت جامعه میگردد.
در نظریههای مرسوم، مسئولیت مدنی به عنوان ابزاری برای بازدارندگی از رفتارهای خلاف نرمهای اجتماعی و جبران خسارت زیان دیده می باشد؛ ولی مسئولیت مدنی در دیدگاه حقوق اقتصادی به دنبال این است که مجموع هزینه هایی پیشگیری از حوادث (هزینه های احتیاط) و هزینههای حوادث ( هزینه های مورد انتظار حوادث) را به حداقل برساند. در این راستا، با بررسی تاثیر قواعد حقوقی بر انگیزه افراد، با تعیین شرایط و حدود مسئولیت و هزینه های ناشی از آن، رفتار زیاندیدگان و رفتار زیانزنندگان احتمالی را تغییر میدهد.تحلیل اقتصادی نه تنها به بررسی موضوعات مطرح در مسئولیت مدنی میپردازد بلکه مسائل و موضوعات جدیدی را در این رشته مطرح کرده است. در این رویکرد، حقوق به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف اجتماعی، اقتصادی و انسانی لحاظ شده و علم حقوق به عنوان مهندسی اجتماعی در پی تحقق این اهداف است.
تغییر مبنا و شرایط مسئولیت، میزان و آثار مسئولیت و هزینه های ناشی از آن را تغییر میدهد. مطابق تحلیل های اقتصادی اعمال هر تغییری در قواعد مسئولیت منجر به تغییر رفتار زیاندیدگان و زیانزنندگان احتمالی خواهد شد.بازدارندگی یکی از کارکردهای اصلی مسئولیت مدنی است که پیدایش بیمه مسئولیت موجب تضعیف آن و افزایش بی احتیاطی شده است.به دلیل جبران خسارت توسط بیمهگر، انگیزه احتیاط را در عامل احتیاط خسارت کاهش میدهد. این تاثیر نامطلوب اصطلاحا خطر اخلاقی نامیده میشود.
شرکتهای بیمه راهکارهایی برای کنترل خطر اخلاقی در اختیار دارند. بدون شک در صورت سیاستگذاری صحیح خطراخلاقی بیمه کاهش مییابد و در نتیجه بازدارندگی مسئولیت مدنی نیز تقویت میشود.بیمهگران مراقب حوادث نیستند ولی نگران نرخهای بیمه هستند.بیمهگران و بیمهگذاران درصدد کاهش هزینه های بیمه هستند. در حوزههایی خاص مانند حوادث رانندگی که اکثر افراد مشمول بیمه می باشند، تمرکز نظام حقوقی می بایست به سمت هزینه های بیمه تغییر کند.
طبقهبندی مشتریان براساس ریسک خسارت، عدم تمدید بیمهنامه در صورت افزایش میزان خسارت، تعیین حق بیمه براساس سوابق بیمه شده، حفظ مسئولیت مدنی سبب حادثه در کنار پوشش بیمهای و طرح قائممقامی از جمله راهکارهایی است که موجب افزایش کارایی حقوق مسئولیت مدنی در حوزه حوادث رانندگی میشود و اگر به درستی اجرا شود موجب بازدارندگی و کاهش تصادفات نیز خواهد شد.تحلیل اقتصادی حقوق میتواند راهحلی برای جمع جبران خسارت توسط بیمه و اثر پیشگیرانه مسئولیت مدنی ارائه دهد. ازآنجائیکه بیمهگر میزان احتیاط و نحوه فعالیت زیانزننده احتمالی را بررسی میکند و مطابق آن حق بیمه را تعیین میکند، عامل زیان نوعی مشوق برای رعایت احتیاط و موازین ایمنی را خواهد داشت. یک سیستم مناسب بیمه می تواند بر رفتار بیمه شدگان (از نظر نحوه گرایش به مخاطره کردن) تاثیر داشته باشد و در نتیجه بر تصمیم گیری های این افراد در زمینه های مختلف از جمله نحوه رانندگی و میزان رانندگی موثر واقع شود.
اعمال قاعده تحدید مسئولیت زیانزننده و بیمهگر وی و عدم جبران کامل خسارت زیاندیده و تحمیل آن به خود زیاندیده وی را به خرید بیمه نامه بدنه ترغیب می نماید. پذیرش نظریه خاص ممکن است موجب افزایش بازدارندگی مسئولیت مدنی و افزایش رفاه در جامعه شود.به دلیل آنکه افراد در طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف با خطرهای احتمالی و میزان خسارات متفاوتی وجود دارند، بنابراین تقاضای آنان برای بیمه نیز میتواند متفاوت باشد. به همین دلیل اجباری کردن یک نوع بیمه برای عموم افراد جامعه میتواند منجر به کاهش رفاه اجتماعی شود.از طرفی تحمیل هزینه برخی از ریسکهای خاص و سنگین به همه افراد پیامدهای منفی مانند عدم کارایی و توزیع منفی درآمد را در پی خواهد داشت.
در خطمشی عمومی طبقهبندی ریسک بیشتر بر بعد انصاف تمرکز دارد، در حالیکه اقتصاددانان بر تاثیرات طبقهبندی ریسک بر کارایی آن متمرکزند.زمانیکه شرکتهای بیمهگر قادر به تمایز بین انواع مختلف ریسک نبوده و مشتریان چنین توازنی را داشته باشند، افراد با ریسک بالا قادر به خرید پوشش بیمه با حق بیمه پایینتر از خسارت مورد انتظارشان میباشد و در نتیجه شرکت های بیمه در چنین قراردادهایی متضرر میشوند. مشکل انتخاب نامساعد در نتیجه اطلاعات نامتقارن بروز می کند.اعمال قواعد مسئولیتی که براساس شدت ریسک تفکیک شده اند، می تواند در بازار انتخاب نامساعد ،موازنه ایجاد کند، مشروط بر آنکه سهم ریسکهای بالا در صندوق بیمه شدگان، بالای سطح بحرانی باشد. این موازنه منفک با ارائه پوششهای متفاوت برای مشتریان پرریسک و کم ریسک مشخص میشود. مشتریان با ریسک بالا پوشش کامل دریافت می کنند در صورتیکه مشتریان با ریسک پایین پوششی کمتر از میزان پوشش کامل دریافت میکنند و هر دو دسته متناسب با میزان ریسکی که با آن مواجه هستند با حق بیمه واقعی و منصفانه نرخ گذاری می شوند.
اقتصاددانان همواره از مزایای طرح بیمه شخص اول را عنوان کردهاند، در ادبیات اقتصادی اغلب این مسئله عنوان میشودکه مزیت اصلی انواع بیمه شخص اول این است که امکان تفکیک خطر را بهتر از بیمه مسئولیت فراهم میآورد. زیرا در این نوع بیمه،این امکان برای بیمه گر وجود دارد که به راحتی بتواند میزان خطر پذیری او را به عنوان فردی با ریسک بالا و یا پایین تعیین کرده و از این طریق اقدام بهتری در تفکیک مناسب ریسک به عمل آورد. همچنین اطلاعات لازم جهت ارزیابی و تخمین ریسک در نظام بیمه اول شخص سادهتر و با هزینه کمتری به دست میآید. ثبات و کارآمدی بیشتر بازار بیمه مستلزم تفکیک خطرها در دسته های خطر محدود ( از لحاظ نوع و میزان) است، در غیراین صورت اعضای کم خطرتر گروه به دلیل آنکه حق بیمه آنان بیشتر از ضرر مورد انتظارشان است از گروه خارج می شوند و منجر به رکود و ضرر شرکت های بیمه میشود.کارایی در صنعت بیمه مستلزم به حداقل رساندن هزینه های بیمه گران و بیمه گذاران است، به نحوی که ریسک بیمه برای بیمه گران کاهش یافته و عملیات بیمه به لحاظ اقتصادی کارآمد گردد و از طرفی به کاهش حق بیمه پرداختی بیمه گذاران منجر شود.منع و محدودیت گروههای بیمهای پرخطر در سیستم شخص ثالث موجب ترغیب این دسته از گروه ها به خرید بیمه نامه شخص اول می گردد و ابزاری مناسب و مفید برای مقابله با خسارات ناشی از ریسک های بزرگ خواهد بود.
نتایج و تاثیرات طبقه بندی ریسک و محدودیت در ارائه پوشش بیمه شخص ثالث به گروههای پر خطرنتایج کارامد زیر را در پی دارد:۱-طبقه بندی ریسک منجر به بهبود ترکیب بیمه گذاران پرریسک و کم ریسک در جامعه آماری رانندگان می گردد و تعداد رانندگان کم ریسک را در مقایسه با رانندگان پرریسک صندوق بیمه گر افزایش خواهد داد و نهایتا در قالب کاهش میانگین قیمت بیمه ظاهر خواهد شد.
۲-نرخگذاری مشتریان پرریسک با حق بیمه بالاتر باعث برقراری نوعی عدالت و انصاف خواهد شد.۳-طبقه بندی ریسک در برخی حوزهها ممکن است باعث تغییر رفتار و مقابله با خطرات اخلاقی استفاده کنندگان بیمه نامه شود.رانندگان پرریسک که حق بیمه پایینتری پرداخت می کنند معمولا بیشتر رانندگی میکنند یا احتیاطهای لازم را در زمان رانندگی ندارند. در حالیکه رانندگان کم ریسک بسیا ر محتاطانه تر رانندگی می کنند و میزان رانندگی آنها به مراتب کمتر است و حتی ممکن است تمایل چندانی به رانندگی نداشته باشند در صورتی که این طبقه از رانندگان در مقایسه با طبقه قبل حق بیمه بسیار بالایی پرداخت می کنند.
باتعیین سقف خسارات قابل جبران در خصوص برخی مشتریان بیمه شخص ثالث، ضمن اجرای صحیح تر بیمه شخص ثالث، زمینه پرداخت های دقیقتر و منصفانه تر فراهم شده و این امر خود موجب احتیاط بیشتر رانندگان و در نتیجه کاهش تصادفات می گردد.همراه با رشد و توسعه اقتصادی جامعه و مطرح شدن حوزههای جدیدی در مسئولیت افراد نسبت به دیگران، ضرورت تحول مستمر در قوانین مرتبط با مسئولیت و از جمله قانون بیمه شخص ثالث به نحوی که به عدالت نزدیکتر باشد و موجبات جبران بیشتر خسارتهای زیاندیدگان را فراهم آورد، باید مورد توجه خاص قرارگیرد. درتعیین قواعد حقوقی ناظر بر مسئولیت مدنی نظام حقوقی باید تمامی منافع اجتماعی مرتبط با موضوع و منافع و مصالح مسئولین و زیاندیدگان را در نظر بگیرد و تا حد ممکن راهی که متضمن منافع اجتماعی کلی است انتخاب نماید.
نظام های حقوقی با تکیه بر ابزار بیمه و توجه به امکان خرید بیمه توسط زیاندیده یا زیانزننده میتوانند آنچه را که برای مصالح اجتماع به مصلحت میبینند مقرر نمایند بدون آنکه لزوما موجب تضییع حقوق زیاندیدگان و یا زیانزنندگان شوند.وجود امکان بیمه مستقیم یا مسئولیت مدنی از داده های اصلی مورد توجه قانونگذاران مدرن در ترسیم قواعد مسئولیت مدنی است.