info@pav.legal
۰۲۱-۲۸۱۱۱۰۱۲
اسقاط کافه خیارات

مقدمه

در دنیای پیچیده حقوق و قراردادها، اصطلاحات و مفاهیمی وجود دارند که درک درست آن‌ها برای اطمینان از صحت و اعتبار معاملات بسیار اهمیت دارد. یکی از این مفاهیم، «اسقاط کافه خیارات» است که اغلب در قراردادها و معاملات به کار می‌رود. 

در این مقاله، قصد داریم به بررسی مفهوم و اهمیت اسقاط کافه خیارات بپردازیم. اسقاط کافه خیارات به معنای سلب و اسقاط تمامی حقوق فسخ ناشی از معامله توسط طرفین قرارداد است که به منظور ایجاد اطمینان و ثبات در معاملات به کار گرفته می‌شود.

هدف اصلی این مقاله، ارائه توضیحاتی دقیق در مورد این مفهوم حقوقی، مبانی قانونی آن و تأثیرات عملی اسقاط کافه خیارات در قراردادها است. با مطالعه این مقاله، می‌توان به درک بهتری از این اصطلاح حقوقی و کاربرد آن در معاملات و قراردادها رسید.


مفهوم خیار و ماهیت آن

خیار در لغت به معنای اختیار است و در اصطلاح حقوقی، به معنای حقی است که به یکی از طرفین یا هر دو طرف معامله یا حتی شخص ثالث اجازه می‌دهد در شرایط خاص، قرارداد را فسخ کنند. 

خیار یک حق مالی است. بنابراین، اعمال آن به معنای اقدامی است که به موجب آن دارنده خیار، قرارداد لازم را به صورت یک‌جانبه فسخ می‌کند. ماهیت این اقدام ایقاع است؛ بدین معنا که برای انجام آن نیازی به رضایت طرف مقابل نیست.

مطابق با ماده ۴۴۸ قانون مدنی: «سقوط تمام یا بعضی از خیارات را می‌توان در ضمن عقد شرط نمود». علی‌رغم تجویز این ماده مبنی بر امکان اسقاط کافه خیارات، برخی از آن‌ها به دلیل ارتباطی که با نظم عمومی دارند، حتی درصورت توافق طرفین ساقط نمی‌شوند و همچنان پابرجا می‌مانند. این خیارات عبارتند از: خیار تدلیس، خیار غبن افحش، خیار تعذر تسلیم و خیار تفلیس.


مبنای ایجاد خیارات

خیارات دارای دو مبنای قانونی و قراردادی به شرح زیر هستند:

1- مبنای قانونی: یعنی قانون‌گذار برای طرفی که عقد موجب ضرر او شده است، خیار در نظر گرفته است. مانند خیار عیب برای کسی که کالای معیوب دریافت کرده است.

2- مبنای قراردادی: یعنی طرفین قرارداد با توافق یکدیگر‌ برای مدت معینی حق فسخ در نظر می‌گیرند.

 

اهمیت آشنایی با خیارات در قراردادها

با گسترش روزافزون معاملات و قراردادها، آگاهی از حقوق قانونی و قراردادی، از جمله خیارات، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. اینکه در بسیاری از قراردادها، عبارت «اسقاط کافه خیارات» گنجانده می‌شود، بدین معنا است که طرفین، حق فسخ ناشی از آن معامله را از خود سلب و ساقط می‌کنند. بسیاری از افراد بدون اینکه درک درستی از موضوع داشته باشند، با بی‌توجهی به آثار و پیامدهای آن، قرارداد را امضا می‌کنند. بنابراین، آگاهی از مفاهیم حقوقی می‌تواند در جلوگیری از مشکلات و اختلافات آینده بسیار مؤثر باشد.


اقسام خیارات

براساس یک دسته‌بندی خیارات به دو دسته تقسیم می‌شوند: 1. خیارات مختص عقد بیع. 2. خیاراتی که در سایر عقود لازم راه دارند.

1- خیارات مختص عقد بیع  


1-1- خیار مجلس: این خیار برای هر دو طرف عقد و هم‌زمان با عقد ایجاد می‌شود و با جدا شدن و انفصال طرفین، از بین می‌رود. درصورتی‌که یکی از طرفین از مجلس عقد خارج شود، خیار مجلس نسبت به هر دو طرف ساقط می‌گردد. همچنین، مرگ یکی از طرفین به منزله جدایی است و خیار را ساقط می‌نماید؛ مگر اینکه یکی از طرفین در مجلس فوت کند و وراث وی همگی در همان مجلس حضور داشته باشند که دراین‌صورت، به قائم‌مقامی مورث خود مجلس را ادامه می‌دهند و خیار باقی می‌ماند.

خیار مجلس قابل اسقاط است. این اسقاط می‌تواند صریح یا ضمنی باشد. اگر فروشنده در ثمن و خریدار در مبیع تصرف کنند یا از آن استفاده کنند نظر بر این است که خیار مجلس را ساقط کرده‌اند. همچنین، اگر خریدار در همان مجلس عقد، مبیع را به دیگری بفروشد، این نیز به منزله اسقاط ضمنی خیار مجلس تلقی می‌شود.


1-2- خیار حیوان: این خیار ویژه مشتری است و تنها در بیع حیوان زنده راه دارد. منظور از زنده بودن حیوان این است که هنگام معامله حیوان زنده باشد نه اینکه تا 3 روز زنده بماند. حیوان باید به‌صورت عین معین مورد معامله قرار گیرد. این خیار با عقد ایجاد می‌شود و تا سه روز معتبر است.


1-3- خیار تأخیر ثمن: این خیار ویژه بایع است و با جمع شرایط زیر بعد از عقد ایجاد می‌شود:

• مبیع عین معین و یا کلی در معین باشد.

• عوضین حال باشند. (این خیار در عقود مؤجل راه ندارد.)

• سه روز از عقد بگذرد و در آن مدت بایع و مشتری تمام مبیع یا ثمن را ظرف سه روز نپرداخته باشند. اگر بایع ثمن را مطالبه کند خیار او ساقط می‌شود. اگر مشتری ثمن را حاضر کند که بپردازد و بایع از اخذ آن امتناع نماید بنا بر قاعده اقدام، خیار فروشنده ساقط خواهد شد. تسلیم بعض مبیع یا ثمن مسقط خیار نیست.


2- خیاراتی که در سایر عقود لازم راه دارند

2-1- خیار شرط: خیاری است که به‌موجب آن، برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث تا مدت معینی حق فسخ تعیین می‌شود. مدت در این خیار حائز اهمیت است؛ اگر مدت آن مجهول باشد، هم خیار هم عقد باطل است؛ اما اگر تنها ابتدای خیار معلوم نباشد، ابتدای آن از زمان شروع عقد است. این خیار چون مربوط به طرفین عقد است، در هر سه نوع عین (معین، کلی در معین و کلی فی‌الذمه) راه دارد. خیار شرط اگر متصل به عقد باشد، همزمان با عقد ایجاد می‌شود؛ ولی اگر منفصل باشد، بعد از عقد به‌وجود می‌آید.


2-2- خیار غبن: این خیار هم‌زمان با عقد برای هر یک از طرفین که مغبون شده است، ایجاد می‌شود. خیار غبن ویژه عقود مغابنه‌ای است و اعمال آن فوریت دارد، لذا پس از آگاهی مغبون از غبن، وی باید فوراً حق خود را اعمال کند. اگر خریدار تفاوت قیمت را مطالبه کند، این عمل او به منزله اسقاط خیار است. 

غبن ممکن است به دو صورت باشد: فاحش یا افحش. از میان این دو، غبن فاحش قابل اسقاط است، اما غبن افحش قابل اسقاط نیست؛ زیرا غرری که در غبن افحش وجود دارد، به حدی شدید است که اگر متضرر آن را ساقط کند، بیم سفاهت او می‌رود.


2-3- خیار عیب: خیار عیب زمانی به‌وجود می‌آید که یک عیب در هنگام عقد موجود و پنهان باشد. منظور از پنهان بودن این است که مشتری از وجود آن عیب آگاهی نداشته باشد، چه عیب در مال ظاهر باشد و چه مخفی. این خیار به عین معین اختصاص دارد و ممکن است در زمان عقد یا پس از آن به‌وجود آید. اگر فروشنده با علم به‌ وجود عیب از آن تبری جوید، سبب ایجاد خیار تدلیس برای مشتری می‌شود.

 

2-4- خیار تدلیس: تدلیس به معنای انجام عملیات فریبکارانه برای ترغیب طرف مقابل به انجام معامله است. در حقوق ایران، تدلیس ناشی از ترک فعل وجود ندارد و باید به‌صورت عملیات متقلبانه و فریبکارانه انجام شود.

خیار تدلیس ویژه عین معین است و هم‌زمان با عقد ایجاد می‌شود و پس از علم به آن، فوری است. اگر تدلیس در مورد اوصاف مهم یا معمولی باشد موجب فسخ است، اما اگر درخصوص اوصاف اساسی باشد، به دلیل اشتباه در خود موضوع معامله، سبب بطلان عقد می‌شود. به‌دلیل ارتباط خیار تدلیس با نظم عمومی، این خیار قابل اسقاط نیست.


2-5- خیار تبعض صفقه: این خیار در مواقعی به‌وجود می‌آید که مال قابل تجزیه باشد و معامله نسبت به بخشی از مال صحیح و در مورد بخش دیگر نادرست باشد. دراین‌صورت، مشتری دو راه پیش رو دارد؛ یا کل عقد را فسخ کند و یا بخش صحیح را بپذیرد و نسبت به بخش نادرست از قیمت بکاهد. این خیار فوری نیست و بسته به مبنای ایجاد خود، می‌تواند هم‌زمان با عقد یا بعد از آن ایجاد شود.


2-6- خیار تعذر تسلیم: شرط تحقق این خیار، از دست دادن قدرت بر تسلیم بعد از عقد است. اگر در زمان عقد قدرت بر تسلیم وجود نداشته باشد، عقد باطل است. خیار تعذر تسلیم برای هر یک از طرفین عقد در هر سه نوع عین ایجاد می‌شود، اما اعمال آن فوریت ندارد.


2-7- خیار تفلیس: زمانی که مشتری مُفلِس شود و عین مبیع نزد او موجود باشد، بایع حق استرداد آن را دارد و اگر مبیع هنوز تسلیم نشده باشد، بایع می‌تواند از تسلیم آن امتناع کند. این خیار در جایی کاربرد دارد که یکی از عوضین، عین معین و عوض دیگر، کلی فی‌الذمه باشد و شخصی که عین معین را دریافت کرده یا قرار است دریافت کند مُفلِس شود. فایده این خیار این است که بایع می‌تواند عقد را فسخ کند و عین معین را پس گرفته و برای ثمن معامله داخل در غرما قرار نگیرد.

این خیار بعد از عقد ایجاد می‌شود، اعمال آن فوری نیست و برای شخصی که عین معین را داده به‌وجود می‌آید. علت ایجاد خیار تفلیس بعد از عقد این است که، اگر شخص هنگام معامله ورشکسته باشد عقد او معتبر نبوده است. بنابراین، ورشکستگی باید بعد از عقد حادث شود تا خیار تفلیس به‌وجود آید.


2-8- خیار رؤیت و تخلف از وصف: خیار رؤیت در عین معین راه دارد و مربوط به جایی است که شخص مال را به اعتبار رؤیت سابق خریده باشد، اما بعداً متوجه شود آنچه خریده با آنچه سابقاً دیده و به اعتبار آن معامله کرده متفاوت است.

خیار تخلف از وصف نیز مختص به عین معین است و زمانی ایجاد می‌شود که شخص مال را ندیده و به اعتبار توصیف معامله کرده است، اما بعداً متوجه می‌شود آنچه خریده با آنچه توصیف شده متفاوت است.

درصورتی‌که مورد معامله قابل تجزیه باشد و بخشی از مال مغایر با اوصاف باشد، مشتری می‌تواند معامله را به استناد خیار تخلف از وصف فسخ کند. در غیراین‌صورت، باید کل عقد را قبول نماید و حق تبعیض ندارد.


نتیجه‌گیری

با توجه به پیچیدگی و اهمیت خیارات در معاملات، آگاهی دقیق از انواع خیارات و آثار آن‌ها برای هر یک از طرفین ضروری است. شرط «اسقاط کافه خیارات» می‌تواند به ثبات معاملات کمک کند، اما در صورت درج ناآگاهانه آن در قراردادها، ممکن است موجب تضییع حقوق یکی از طرفین شود. بهترین راهکار، مطالعه دقیق قرارداد و مشاوره با متخصصان حقوقی پیش از امضای آن است.


فاطمه نقدعلی‌زاده


ارسال نظر

فاطمه نقدعلی‌زاده
21 فروردین 1404