زندگی را چگونه ساختیم ، پیوند ها را چگونه بدست آوردیم ، عشق ورزیدیم و هم گام شدیم در مسیری که برایش هزاران برنامه ریزی کرده بودیم ، آرزوها و رویاها را به یکدیگر بافتیم تا امنیتی برای خود ایجاد کنیم در کنار عشق و آرامشی بسازیم بر ابرهایی که با مهربانی چیده شده اند . ازدواجی صورت می گیرد با تمام آمال و محبتها ، گام به گام یکدیگر در پیشبرد یک زندگی دلنشین .در میانه راه فرشتگانی با آن همراه می شوند که حاصل عشق است حاصل دوستی و محبت است . فرشتگانی از جنس خون و پوست ما که با صدای گریه آنان گریه میکنیم با خنده هایشان محبت و مهربانی در وجود ما نقش بیشتری می بندد . فرزندان ما چه دختر باشد چه پسر شیرینی مضاعفی به زندگی می بخشد برای بهتر شدن پیوندی که آغاز کرده بودیم .
اما گاهی این روند زندگی همیشه به این دلنشینی و شیرینی پیش نمی رود و دستخوش تغییرات تلخی می شود و آسیب های زیان باری را به وجود می آورد هدف از زندگی گم می شود و در گیر امواج اجتماعی می شویم و به بی راهه می رویم. اغلب با دخالت اطرافیان محیط خانه را نا امن می کنیم پرخاشگری و بی توجهی به مسایل مهم زندگی، دلسردی از عشقی که با آن هم گام شدیم طوفانی را به زندگی راه می دهیم به نام طلاق . دو انسان بالغ عشق ورزیدن و همراه هم شدن و اکنون همان کسان راه را از یکدیگر جدا می کنند و هر کس به سوی خویش می رود . اما در میان این امواج طوفانی فرشتگانی بودنند که ما آنها را هم راه کردیم و عدم توجه به آنها مستوجب کیفری است که باید در این جدایی متقبل شویم . ( کمی واقع گرانه تر بنگریم )نگهداری از فرزندان از وظایف پدر و مادر است و هیچ یک نمی تواند از این مسولیت سرباز زنند . مطابق ماده 1168 قانون مدنی نگهداری از اطفال هم حق است و هم تکلیف و سرپیچی از این مسولیت مهم گرفته شدن حق حضانت از آنان می باشد .
(حضانت به معنای نگهداری و سرپرستی است ). درست است که گاهی تدوین قوانین در کوچکترین مسایل ،قانونگذاری کرده است و پا فرا گذاشته اما در این مسله بسیار خوب وارد شده است زیرا این فرشتگان پناهی جز پدر و مادر خود ندارند و باید وضعیت آنها بعد از جدایی کاملا محرز باشد ، فرزند دختر مطابق قانون تا 9 سالگی و پسر تا 15 سالگی در حضانت مادر هستند در صورتی که مادر شرایط نگهداری و سرپرستی فرزندان خود را داشته باشد، به دلیل اینکه قانون شرایط خاصی را در نظر گرفته که در ماده 1173 قانون مدنی به آن اشاره کرده است ،هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی
هر یک ار والدین است .
1-اعتیاد زیان آور به الکل ، مواد مخدر و قمار .
2-اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء.
3-ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی قانونی .
4-سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء ، تکدی گری و قاچاق .
5-تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.
و یا حتی اگر حضانت به یکی از والدین داده شده باشد و در دوران سرپرستی دچار این مسایل شوند با در خواست طرف دیگر حضانت او ملغی شده و درصورت داشتن همان شرایط به دیگری واگذار می شود . بنابراین حق حضانت یک تصمیم قطعی نیست بلکه بستگی به شرایطی دارد که در قانون بیان شده است . گاها دیده می شود که به دلیل اصرار زیاد مادر برای گرفتن حق حضانت فرزندان خود مهریه را می بخشد که پدر حضانت فرزندان را به مادر بدهد در حالیکه این بخشش اصلا و ابدا حکم قطعی برای حضانت فرزندان نیست و دستخوش تغییرات بسیاری است . حال اگر فرزندان نزد مادر بمانند نفقه از طرف دادگاه معین می شود که پدر باید پرداخت نماید تا سن تکلیف شده در قانون حالا اینکه بر چه اساس و مبنایی این سن مشخص شده است خود جای بحث است اما در این کلام نمی گنجد ، بعد از سن تعریف شده این فرزندان هستند که تصمیم می گیرند با کدام یک از والدین خود زندگی را ادامه دهند .
خب برگردیم به آن زندگی که با عشق شروع کردیم ناگاه به کجا کشیده شد و چه تصمیمات سخت و بدی برای آن گرفتیم ، آن خانه امن از بین رفت و فرشتگان ما در دستان هریک از والدین به زندگی و دوری از یکدیگر ادامه می دهند و تا آنجایی که شاید هر یک از فرزندان به صورت جداگانه در نزد والدین زندگی می کنند و با دو دنیای متفاوت آشنا می شوند .
قبل از آنکه بی منطق عاشق شویم با منطق به مسائل سخت زندگی بنگریم تا دستخوش امواج طوفانی نشویم و فرشتگان خود را غرق نکنیم .