ماده ۹۴۹ قانون مدنی:
در صورت نبودن هیچ وارث دیگر به غیر از زوج یا زوجه شوهر تمام ترکه زن متوفای خود را میبرد لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده ۸۶۶ خواهد بود.
ماده ۸۶۶ قانون مدنی:
در صورت نبودن وارث امر ترکه متوفی راجع به حاکم است.
یکبار دیگر بخوانید ، دوباره بخوانید ؛
امروزه در عصری زندگی می کنیم که زن و مرد در کنار یکدیگر فعایت اقتصادی دارند و زندگی را با هم و در مدار آن می چرخانند و هر آنچه که حاصل کسب در آمد از آنان است در واقع محصول تلاشی واحد می باشد . حال با توجه به آنچه در گذشته بوده و به آینده رسوخ کرده باید بازنگری جدیدی نسبت به آن داشته باشیم. در حال حاضر کتابها و مقالات بسیاری در زمینه نقد مواد قانونی موجود می باشد که بارها مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گرفته اند البته مواردی هم وجود دارد که به همان روال گذشته باقی مانده اند به هر تقدیر واضح است پیشرفتهای خوبی در زمینه نقد و بررسی ها حاصل شده است همانند برابری دیه در تصادفات ببین زن و مرد تغییر، قوانین بیمه ای شخص ثالث موجبات برخورداری زن از تمام ترکه ای که با سایر وراث شریک می شود . درست است که برخی مواد قانونی به دلیل خروج از فقه شاید قابل تغییر نباشند اما گاهی نیاز است با توجه به پویایی فقه و دگرگونی که در آن به وجود آورده ایم ،با اینکه برخی از مجتهدین بسیار سختگیرانه و با احتیاط به این موضوعات رسیدگی می کنند اما هستند کسانی که مشتاقانه در تلاش این پویایی هستند . به نظر نویسنده یکبار دیگر نیار به بازنگری در ماده 949 قانون مدنی احساس می شود که مشروح آن به شرح ذیل است.
رفته رفته به جایی خواهیم رسید که اندیشه بر همه چیز پیشی خواهد گرفت و باید با عقل و منطق روز به مسائل بنگریم ، جدا از بحثهای مخالفین و موافقین و روایت ذکر شده در این باره باید یکبار دیگر به مقوله ای بپرردازیم که در عصر کنونی این قوانین و مواد مرتبط به نوبه خود مورد بررسی قرارگیرند تا موجبات پویایی قوانین در زندگی تجلی یابد .
اینکه به چه دلیل و ضابطه ای مرد تمام ارث را بعد از فوت همسر به میراث می برد اما زن فقط آنچه مقدر گردیده و ما بقی در حکم اموال بالا وارث باقی می ماند.آنچه در این مقوله باید مورد توجه قرار گیرد شرایط و درگونی اوضاع و احوال زندگی است هر چند شاید زوجه بتواند به میزان دریافن مهریه از ترکه که با اجرت المثل ایام زندگی و یا احیانا وصیت مقداری بیشتری از ترکه را به خود اختصاص دهد اما آیا روند گرفتن این مبالغ بسیار پیچیده نیست .
آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که زن خودش شریک زندگی بوده و در بسیاری موارد خود مموجب افزایش این میراث بوده چرا که علی الاصول زنها در زندگی بدون هیچ توقعی و بر اساس حسن نیت و زندگی مشترک کارهایی انجام می دهند که هیچ اجرتی در آن نیست و چه بسا خود نیز شاغل باشند و این سرمایه بدست آمده را به عنوان مال بدون وارث معرفی نمایند در چنین صورتی چه انگیزه ای برای تلاش در زندگی باقی خواهد ماند در حالیکه زوجه به عنوان وارث می تواند تمام آنچه مانده است را در ید خود در آورد و د چار پیچیدگی دادگاه نشود آن هم بعد از فوت همسر و نداشتن هیچ حامی دیگری . بنابراین جا دارد که بیاییم برای انگیزه بیشتر و اشتیاق به شادی در زندگی زوجین تلاشی انجام دهیم که حتی در صورت نداشتن فرزند و یا وارث دیگری بدون دغدغه به آینده خود امیدوارانه تلاش نمایند و نگران فردای خود نباشند .