مدیریت تعارض

تعارض‌ امري‌ اجتناب‌ناپذير در زندگي‌ فردي‌ و سازماني‌ امروز است‌ كه‌ به‌ شكل هاي‌ مختلف‌ درون‌فردي‌، بين‌ فردي‌، درون‌ گروهي‌، بين‌ گروهي‌ و درون‌ سازماني‌ ظهور مي‌كند.

برعكس‌ تصور منفي‌ كه‌ در زمينه‌ تعارض‌وجود دارد، تعارض‌ ضرورتا امري‌ منفي‌ نيست ‌بلكه‌ حد متوسطي‌ از آن‌ مي‌تواند موجب‌ بالا بردن‌ سطح‌ عملكرد شود. ‌آنچه‌ در زمينه‌ تعارض‌ اهميت ‌دارد، نحوه‌ رويارويي‌ و مواجهه‌ با آن‌ است‌ كه‌ به‌طور كلي‌ 5 شيوه‌ در اين‌ زمينه‌ وجود دارد كه‌ از آنها به‌ عنوان‌ سبك هاي‌ مديريت‌ تعارض‌ ياد مي‌شود. اين‌ سبك¬ها عبارت‌اند از:

1.رقابت: سبكي‌ كه‌ در آن‌ فرد دنبال‌ اهداف‌ و علايق‌ خويش‌ بدون‌ توجه‌ به‌ ديگران‌ است‌. ويژگي هاي‌ اين‌ روش‌ اين‌ است‌ كه‌ اولا غيرمشاركت‌ جويانه‌ و ثانيا قدرت‌ مدار باشد. فرد هرگونه‌ قدرتي‌ را كه‌ به‌ نظر برسد براي‌ بردن‌ در موقعيت‌ خاص‌ مناسب‌ است‌ به‌ كار مي‌گيرد.

2.سازش‌ (تسليم‌): اين‌ سبك‌ نقطه‌ مقابل‌ رقابت‌ است‌. فرد از علايق‌ و اهداف‌ خويش‌ جهت ‌تحقق‌ اهداف‌ و ارضاي‌ نيازهاي‌ ديگران‌ صرفنظر و چشم‌ پوشي‌ مي‌كند. ويژگي‌ مهم ‌اين‌ روش‌ از خود گذشتگي‌ است‌ ولي‌ باز هم ‌مشاركت‌ جويانه‌ است‌.

3.اجتناب: زماني‌ كه‌ فرد نه‌ علايق‌ و اهداف‌ خود را دنبال‌ مي‌كند نه‌ علايق‌ و اهداف‌ ديگران‌ را و بيشتر سعي‌ بر آن‌ دارد كه‌ از موقعيت‌ تعارض‌ طفره‌ رود يا آن‌ را به‌ تعويق‌ اندازد يا از آن‌كناره‌گيري‌ كند.

4.همكاري‌: اين‌ سبك‌ نقطه‌ مقابل‌ سبك‌ اجتناب‌است‌. در اينجا همكاري‌ شامل‌ تلاشي‌ به‌ منظور كار با ديگر افراد براي‌ يافتن‌ راه‌ حلي‌است‌ كه‌ موجب‌ تحقق‌ اهداف‌ هر دو فرد بشود به‌ عبارتي‌ ديگر در اين‌ سبك‌ طرفين‌ براي ‌به‌ دست‌ آوردن‌ منافع‌ خود محكم‌ ايستاده‌اند امادر عين‌ حال‌ خواهان‌ همكاري‌ با يكديگرند و منافع‌ طرف‌ مقابل‌ را در نظر مي‌گيرند. ازاين ‌رو ويژگي‌ اصلي‌ اين‌ سبك‌ اين‌ است‌ كه‌ مشاركت‌جويانه‌ است‌.

5.مصالحه‌:  هدف‌ مصالحه‌ يافتن‌ برخي‌ تدابير و راه‌ حل هاي‌ قابل‌ قبول‌ براي‌ هر دو طرف‌ است‌ كه‌ موجب‌ تحقق‌ نسبي‌ منافع‌ و تحقق‌ اهداف‌ هردو طرف‌ بشود. به‌ عبارتي‌ اين‌ سبك‌ بينابين‌ رقابت‌ و سازش‌ قرار دارد و نسبتا مشاركت‌جويانه‌ است‌. در اينجا طرفين‌ توافق‌ مي‌كنند كه‌ از بخشي‌ از مواضع‌ خود كوتاه‌ بيايند و مقداري‌ امتياز به‌ حريف‌ مقابل‌ بدهند و در برابر آن‌ مقدار امتياز بگيرند.

نكته‌ مهم‌ آنكه‌ هيچ‌ يك‌ از اين‌ سبك¬ها مردود نيست‌ و با توجه‌ به‌ موقعيت‌ تعارض‌ بايد نوع‌ سبك‌ برخورد را انتخاب‌ كرد. علاوه‌ بر اين‌ در حل‌تعارض‌، ابتدا بايد به‌ تجزيه‌ و تحليل‌ آن‌ پرداخت؛ ‌سپس‌ از فنون‌ مختلف‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ وجود دارد استفاده نمود:

1.مذاكره‌: يكي‌ از فنون‌ حل‌ تعارض‌ است‌ كه‌ در آن‌ طرفين‌ تعارض‌ راه‌ حل‌هاي‌ مختلف‌ را به‌منظور حل‌ تعارض‌ بررسي‌ مي‌كنند تا به‌ راه‌ حلي‌كه‌ براي‌ هر دو قابل‌ قبول‌ است، دست‌ يابند. به‌ طور كلي‌ دو نوع‌ مذاكره‌ وجود دارد: مذاكره‌ توزيعي‌ و مذاكره‌ تلفيقي.

*در مذاكره‌ توزيعي‌ كه‌ به‌ آن‌ رقابتي‌ نيز گفته‌ مي‌شود، علايق‌ و خواسته‌هاي‌ يك‌ شخص‌ درمقابل‌ شخص‌ مقابل‌ قرار دارد و يكي‌ از طرفين‌مي‌برد و ديگري‌ مي‌بازد. به‌ عبارتي‌ رويكرد برد ـ باخت‌ حاكم‌ است‌. راهبردهاي‌ غالب‌ در اين‌ روش‌، زور، تقلب‌ و امتناع‌ از اطلاع‌ رساني‌ صحيح‌ است‌.

*در مذاكره‌ تلفيقي‌ كه‌ به‌ آن‌ مشاركتي‌ نيزگفته‌ مي‌شود، هدف‌ برد - برد است‌، در اينجا خواسته‌ غالب‌ به‌ حداكثر رساندن‌ نقاط مشترك‌است‌ و راهبرد حاكم‌، مشاركت‌ حل‌ مسئله‌ متقابل ‌و اطلاع‌ رساني‌ صحيح‌ است‌. اين‌ نوع‌ مذاكره‌ ايجاد كننده‌ ارزش‌  نيز ناميده‌ مي‌شود.

2.ميانجيگري‌: در اين‌ روش‌، شخص‌ ثالث ‌بي‌طرف‌ به‌ عنوان‌ ميانجي‌ سعي‌ مي‌كند كه‌ به ‌طرفين‌ در يافتن‌ راه‌حلي‌ براي‌ حل‌ مشكلات‌ كمك‌كند.

3.داوري:  اگر در فرايند ميانجيگري‌ طرفين‌قادر نباشند كه‌ از طريق‌ ميانجيگري‌ به‌ راه‌ حلي‌برسند، آنگاه‌ ميانجي‌ گري‌ تبديل‌ به‌ داوري ‌مي‌شود و فرايند ميانجيگري‌ به‌ داوري‌ تغييرمي‌يابد و اين‌ شخص‌ ثالث‌ بي‌طرف‌ است‌ كه‌ راه‌حل‌ ارايه‌ مي‌دهد.

مهناز حاله


ارسال نظر

مهناز حاله
04 خرداد 1398