در بخش اول با تأکید بر رابطة تنگاتنگ علوم انسانی با «زبان و ادبیات فارسی» گفته بودیم که «علم حقوق نیز ذیل علوم انسانی جای میگیرد. بنابراین وکلا، مشاوران حقوقی و... میبایست، گزارشات، تحقیقات، آموزهها و... و مهمتر از آنها، دادخواست، لوایح و... خود را به فارسی بنویسند». در ادامه نیز با نقد سادهباوریهایی که به «تفنن» میمانند، هدفمان را رهانیدن «زبان و ادبیات فارسی» از محاقِ جبر زمانه دانسته بودیم. در پایان اما پرسیده بودیم چرا؟!
این چرایی را میتوان به گونههای ذیل بسط و گسترش داد:
- چرا میبایست «آیین نگارش» را جدی گرفت؟
- چرا وکلا، مشاوران حقوقی و... که زبانشان، تخصصی و مخاطبشان، خاص است میبایست به قید و بندهای «آیین نگارش» تمکین کنند؟
و مهمتر از این پرسشها؛
- مگر تا همین دیروز -تا قبل از راهاندازی این ستون- دادخواست و لایحه و... نمینوشتیم؟ مگر در بیان منظورمان در اینجا و آنجا مشکل داشتهایم که حال با این همه پرونده و ضیقِ وقت و... مته بر خشخاش بگذاریم و «متن ادبی» خلق کنیم؟
نه! هدف از راهاندازی این ستون، خلق متون ادبی نیست و نمیتواند هم باشد. پاسخ ما به پرسشهای فوقالذکر و چهبسا پرسشهای دیگری که در ذهنتان خَلجان یافته است، از منظر انضمامی و به مثابة پیشنهاد، ذیلِ «آداب حرفهای وکالت» و در چهارچوبِ شئوناتِ تابعه حرفه قرار میگیرد.
از اینرو بر این باوریم متناسب با آداب حرفهای وکالت و در چهارچوبِ شئوناتِ تابعه حرفه، بایستهتر و شایستهتر آن است که گفتارمان را به زبان فارسی نزدیکتر و نوشتارمان را به زیور طبعِ آیینِ نگارش بیارائیم. در مورد نوشتار باور ما بر این است: «هر نویسندهای که به آنچه مینویسد، بها میدهد، به آداب نوشتار بها میدهد. آداب نوشتار تشریفات نیست: جزئی جداییناپذیر از خود نوشتار است. حتا اگر فرض کنیم که رسالت یک نوشتار چیزی به جز ابلاغ یک معنا یا یک پیام ساده نباشد، رعایت آداب نوشتار ضرورتیست برای ابلاغ این معنا یا پیام به همان صورتی که در نظر داریم- یعنی به درستی. اما «بهدرستی» یعنی چه و «درست» کدام است؟»1
ادامه دارد
پانوشت:
1. مدرس صادقی، جعفر، اندر آداب نوشتار، نشر مرکز، تهران، 1390.